۱۳۸۷/۰۷/۲۵

مشکل متن های ریز در فایلهای .eps تولید شده توسط MATLAB در LaTeX.


به خاطر مشکلات میکروسافت ورد -از جمله تبدیل فرمولها به عکس، به هم ریختن سند با یک تغییر کوچک، عدم انعطاف در ازجاعات متقابل و...- مدتی است که گزارشات خودم شامل مقالات را با LaTeX آماده می کنم. ولی آن هم در عین زیبایی برای خودش دردسرهایی دارد. از آن جمله می توان به مشکل متن های با فونت بسیار کوچک در فایلهای .eps تولید شده توسط MATLAB در LaTeX اشاره نمود. این مشکل را با کمک وبلاگ Jason حل نموده ام و نتیجه را به صورت یک تابع MATLAB با نام print_EPS در اینجا گذاشته ام که می توانید استفاده نمایید.

۱۳۸۷/۰۷/۰۵

انتقال تصاویر به انتهای خروجی

فرمت فایل ارسالی مقاله به برخی از مجلات حکم می کند که تصاویر و جداول به انتهای فایل منتقل شوند. در LaTeX برای انجام این کار لازم نیست که کدهای مربوط به آنها را به انتهای سند منتقل کنید؛ استفاده از پکیج زیر آنرا به صورت خودکار برای شما انجام خواهد داد:
\usepackage{endfloat}
قابل توجه مدافعان میکروسافت ورد: آیا ورد چنین امکانی دارد؟

۱۳۸۷/۰۷/۰۳

مشکل شماره شکل در فارسی تک

یکی از مشکلات موجود در فارسی تک، برعکس شدن شماره عکسهای دو رقمی می باشد؛ به عنوان مثال به جای شماره 12 شماره 21 نشان داده می شود. این مشکل با قرار دادن دستور زیر در مقدمه فایل مرتفع خواهد شد:
\renewcommand{\thefigure}{\thechapter.\arabic{figure}}

۱۳۸۷/۰۶/۳۰

اولین پست، حدیث قدسی

بسم الله الرحمن الرحیم
اولین نوشته ام را با یک حدیث قدسی آغاز می کنم؛
امام صادق علیه السلام بیان نموده اند که خدای تعالی می فرماید:
" به عزت و جلال و بزرگواری و جایگاه مرتفع عرشم سوگند که امید هر کسی را که به جز من امیدوار باشد حتماً و حتماً به وسیلۀ نومیدی خواهم برید و لباس مذلت و خواری در نزد مردم را حتماً و حتماً به او خواهم پوشانید و او را از نزدیک شدن به بارگاهم حتماً و حتماً دور خواهم ساخت. آیا در سختی ها جز مرا آرزو می کند و حال آنکه سختی ها همه بدست من است و به جز من امید بسته؟ و با حلقه فکر در خانۀ غیر مرا می زند و حال آنکه کلید درهای بسته بدست من است و در خانۀ من بروی هرکس که مرا بخواند باز است و کیست آنکه در مصیبت هایش مرا آرزو کرد و من رشته اتصال او را با خودم در آن مصیبتها بریدم؟ و کیست آنکه در مقصودی که داشت امید به من بست و من امیدش را قطع کردم؟ نگهداری آرزوهای بندگانم را خودم بعهده گرفتم ولی آنان به نگهداری من راضی نشدند و آسمانهایم را از فرشتگانی که از تسبیح خوانی من ملامتی به خود راه نمی دهند پر کردم و دستورشان دادم که درهای میان من و بندگانم را نبندند ولی بندگانم به گفتۀ من اعتماد نکردند. آنکس که مصیبتی از مصیبتهایش شب هنگام بسراغش می آید مگر نمی داند که هیچ کس به جز من بر برطرف کردن آن مصیبت مالک نیست؟ آیا بندۀ من مرا چنین می بیند که من پیش از سؤال کردن آغاز عطا کنم سپس که از من سؤال کنند اجابتشان نکنم؟ مگر من بخیلم که بندۀ من مرا به بخل نسبت می دهد؟ مگر بخشایش و کرم از آن من نیست؟ مگر گذشت و رحمت بدست من نیست؟ مگر من محل آرزوها نیستم؟ پس چه کسی رشتۀ آرزوها را به جز من می تواند قطع کند؟ آنان که آرزومندانند مگر نمی ترسند که به جز من آرزو می بندند؟ اگر همۀ اهل آسمانهایم و اهل زمینم همگی آرزوها داشته باشند، آنگاه من به هر یک از آنها به اندازۀ همۀ آنچه همگی آرزو دارند بدهم به قدر ذره ای از ملک من کم نمی شود و چگونه ممکن است کم شود ملکی که من خودم قیم و برپادارندۀ آن هستم؟ ای بدا بحال آنان که از رحمت من ناامیداند و ای بدا به حال آنکه معصیت مرا بکند و احترام مرا نگاه ندارد."